فراه نما دینی, علمي، فرهنگي، سياسي و....
| ||
|
وطنخواهان، وطن ویرانه گردید
وطـن منــزلـگه بیــگانـه گــردیـد به خــاک مـا تجــاوزهای اغیــار بـر اهــل جهان افسانه گــردید (لاهوتی) زندگی سیاسی محمدداوود از زمانی شکل میگیرد که او از فرانسه به کشور برگشت و در وزارت خارجه اشتغال ورزدید. او بعدها به رتبۀ ژنرالی بهعنوان فرمانده فرقۀ مشرقی، حاکم اعلی مشرقی، قوماندان قول اردوی مرکز و و وزیر حرب منصوب شد و سر انجام پس از ده سال صدارت، محمدظاهر شاه، پادشاه افغانستان، او را در سال ۱۹۶۳ برکنار کرد. در نخستین ساعات بامداد ٢٦ سرطان ۱٣۵٢ (۱٧ جولای ۱۹٧٣) سردار محمدداوود، نخستوزیر سالهای ۱٣٣٢ تا ۱٣۴٢، با یک کودتای نظامی - بدون خونریزی - به سلطنت چهل سالۀ محمدظاهر شاه، پسر عموی خود پایان داد. شاه در آن زمان در جزیرۀ نیپلوتان ایتالیا بهسر میبرد. ده روز بعد خانوادهاش نیز به او پیوستند. سپس شاه استعفای خود را به کابل فرستاد. محمدداوود، در نخستین بیانیۀ خود خطاب به مردم گفت:
او در جای دیگر میافزاید:
محمدداوود نظام جمهوری را اعلام کرد و مقامهای ریاست جمهوری، صدارت، وزارت دفاع و وزارت خارجه را بهخود اختصاص داد. اعضای حکومت جدید او را محمدحسن شرق معاون صدارت، فیضمحمد وزیر داخله، انجینیر عبدالحمید محتاط وزیر مخابرات، دکتر نظرمحمد وزیر صحت عامه، دکتر نعمتالله پژواک وزیر معارف، انجینیر پاچاهگل وفادار وزیر سرحدات، جیلانی باختری وزیر زراعت و آبیاری، سید عبدالالله وزیر مالیه، انجینیر قوسالدین فایق وزیر فواید عامه، دکتر عبدالرحیم نوین وزیر اطلاعات و کلتور، و دکتر عبدالمجید وزیر عدلیه تشکیل میداد. سپس محمدخان جلالر بهعنوان وزیر تجارت در این کابینه نیز شامل شد. از آنجایی که محمدداوود در کودتای خود، از فعالان چپگرای وابسته بهجناح پرچم حزب دمکراتیک خلق سود جسته بود، ناگزیر پستهای مهم دولتی را به آنها واگذار کرد. بنابراین، بیشترین اعضای کابینۀ او را افراد پرچمی در بر میگرفت. در نامهی که محمدداودد در ۹ سرطان ۱٣۴۱ بهحضور شاه فرستاده، نوشته است:
با وجود این، محمدداوود در یکی از بیانیههای خود (٢٦ حوت ۱٣۵٣) گفت:
آنچه دشمنان به ما و رفقای ما نسبت دادهاند، همهی آن را شنیدیم و خوب فهمیدیم که چه بود و از کجا سرچشمه گرفته بود. ما مسلمان هستیم و به خداوند خود ایمان داریم." محمدداوود خان کودتای خود را انقلاب سفید خواند و اتحاد جماهیر شوروی نخستین کشوری بود که آن را به رسمیت شناخت. در حالی که پیش از آن، زمامداران کاخ کرملین، محمدظاهر شاه را شاه خردمند و مترقی نامیده بودند. با وجود آن که تعداد مشاوران روسی در زمان جمهوریت محمدداوود به بیش از ٢۵٠ نفر نمیرسید، در محافل سیاسی بویژه نزد مخالفان محمدداوود، چنان تلقی میشد که او پایههای منافع شوروی در افغانستان را استحکام بیشتر میبخشد. در آغاز نظام جمهوری، محمدداوود گرایش بهسوی کمونیستها و اتحاد شوروی داشت، در سال ۱٣۵٣ از مسکو دیدار کرد و در توقف کوتاهی خود در تاشکند از دوستی صمیمانه با شوروی سخن گفت.
محمدداوود خان در پاسخ به پرسش خبرنگار فنلندی (۱٨ حمل ۱٣۵۴) که پرسیده بود: "افغانستان هنوز تا اندازۀ زیادی به کمکهای خارجی که قسمت زیاد آن را کمک اتحاد شوروی تشکیل میدهد، اتکا دارد. قسمت عمده این کمکها را اکنون کدام ساحه تشکیل میدهد؟ احیاناً اگر این کمکها متوقف شود، نتیجه آن از چه قرار خواهد بود؟" میگوید:
خبرنگار میپرسد: "آیا مناسبات دوستانۀ افغانستان با اتحاد شوروی و کشورهای اروپای شرقی نشانۀ آن بوده میتواند افغانستان راه سوسیالیزم را میجوید. اگر چنین باشد، لطفاً توضیح فرمایند که سوسیالیزم افغانی چه مشخصاتی خواهد داشت؟"
باز همو میپرسد: "آیا جناب شما سوسیالیزم را یک وسیلۀ موفقیت در رسیدن به اهداف ملی خویش میدانند؟"
به گفتۀ اکادمیسین غلامدستگیر پنجشیری، "این تحول (کودتای ٢٦ سرطان ۱٣۵٢) در آغاز کموبیش گرایش ضد فیودالی و ضد امپریالستی داشت. ولی این خصلت رژیم بهعلت نفوذ شتابندۀ نیروهای واپسگرای داخلی و خارجی اندک اندک کاملا زایل گردید."[*] او مینویسد:
ولی بهعلت خصلت دو پهلوی رهبر قیام ٢٦ سرطان ۱٣۵٢ خورشیدی و رهبران کهنکار نظامی نیمه راهش این تصامیم ترقیخواهانه خیلی محتاطا نه و به کندی اجرا میشد. بهیک سخن ترس از اصلاحات عمیق ارضی و آب، بهسود دهقانان و به اشتراک دهقانان بیزمین و کمزمین و اصلاحات دموکراتیک اداری نیز ناشی از ماهیت طبقات رهبری دولت بوده است، [بهجز این]، هیچگونه توجیه دیگری نمیتواند شود." چنان که دیده خواهد شد، طرز تفکر به اصطلاح انقلابی اکادمیسین پنجشیری، بیشتر ذهنیتگرایانه است زیرا هرگونه تحولات شتابزده که مخالف شرایط ذهنی و عینی جامعه افغانستان انجام میشد، محکوم به فنا بود، همچنان که این حقیقت پس از کودتای هفتم ثور ۱٣۵٧ کاملاً به اثبات رسید. ولی گویا آقای پنچشیری از این تجربه درسی نیاموخته است. بههر حال، باز همو میافزاید: "در تحول پیروزمند نظامی ٢٦ سرطان ۱٣۵٢ خورشیدی و واژگونسازی نظام فرتوت سلطنتی و استقرار نظام نامنهاد جمهوری در افغانستان، افسرا ن انقلابی مسلح و مجهز به اصول مبارزۀ اجتماعی و اندیشههای پیشرو معاصر پیش از هر گروه حلقه محفل سازمان و عنصر منفرد از خود شهامت انقلابی، قهرمانی و فداکاری نشان داد، مقاومت واژگونسازندهی سازمانهای واپسگرا توسط همین افسران ترقیخواه؛ بههنگامیکه کشف شد، خنثا گردید و درهم شکست. تضادهای درون محافل حاکمه بویژه بین سردار محمدداوود و محمدهاشم میوندوال بهخاطر تقویت پایههای ملی اجتماعی و سیاسی نظام جمهوری و تکامل آن بسود زحمتکشان افغانستان تشدید شد. منبع: دانشنامه آريانا نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |